علوم محبوب

غیر قابل درک ترین چیز درباره ی جهان،قابل درک بودن آنست

علوم محبوب

غیر قابل درک ترین چیز درباره ی جهان،قابل درک بودن آنست

قدر ستاره ها را بدانیم!




تا کنون در شب از دور نور چراغ های یک شهر یا روستا را دیده اید؟ برخی پُر نور و برخی کم نورتر به نظر می رسند. آیا می توانید بگویید کدام چراغ واقعاً پر نورتر یاکدام یک کم نورتر است؟ درباره ی ستاره ها چطور؟ هنگامی که به آسمان نگاه می کنیم نیز برخی از ستاره ها پر نورتر از دیگران به نظر می رسند. چگونه می توانیم بیان کنیم که یک ستاره چقدر از دیگر ستاره ها پُر نورتر یا کم نورتر است؟
هر وقت بخواهیم یکی از کمیت های فیزیکی را در مورد دو جسم با هم مقایسه کنیم، باید به آن کمیت «عدد» نسبت بدهیم. برای نمونه، اگر بگوییم طول میز بلندتر از طول مداد است، هیچ کس متوجه نخواهد شد که طول میز چقدر است. بنابراین باید طول میز و مداد را با عددهای قابل مقایسه بیان کنیم تا شنونده به میزان بزرگی میز پی ببرد. برای مقایسه ی شدت نوری که از ستاره ها می بینیم هم باید بتوانیم به آن ها «عدد» نسبت بدهیم.

نخستین بار یکی از منجمان یونانی به نام هیپارخوس (یا ابرخس)، در قرن دوم پیش از میلاد، این کار را انجام داد. او ستاره ها را از نظر درخشندگی ظاهری که با چشم دیده می شوند، به 6 دسته تقسیم کرد و این دسته ها را «قدر» نامید. پر نورترین ستاره ها در رشته ی قدر 1 و کم نورترین ستاره هایی که با چشم دیده می شوند، در دسته ی قدر 6 جای گرفته بودند. یعنی ستاره های قدر اول، پر نورتر از ستاره های قدر دوم و ستاره های قدردوم، پر نورتر از ستاره های قدر سوم بودند. پس هر چه ستاره پر نورتر بود، قدرش کمتر بود. امروز، هنوز هم از مقیاس قدر برای مقایسه ی درخشندگی ظاهری که از ستاره می بینیم، استفاده می کنیم.
ستاره های ملاقه ی دب اکبر از قدر حدود 2 و ستاره ی دُبُران در صورت فلکی ثور و قلب العقرب در صورت فلکی عقرب، تقریباً از قدر 1 و ستاره ی آلفا-قنطورس و نسرِ واقع از قدر حدود صفر هستند.

البته جدول هایی که امروز اخترشناسان از آن استفاده می کنند، با جدولی که هیپارخوس تهیه کرده بود متفاوت است. جدول هیپارخوس خطای بسیاری داشت، زیرا ستاره هایی که او در یک دسته جای داده بود، همه قدر یکسانی نداشتند. به عنوان نمونه، ستاره ی شباهنگ که قدرش 1/5- و یدالجوزا که قدرش 1+ است، هر دو از دسته ی ستاره های قدر 1 قرار داشتند. هیپارخوس از قدر صفر یا قدر منفی در جدولش استفاده نکرده بود. ما امروز ستاره هایی را که پر نورتر از ستاره های قدر صفر دیده می شوند، با قدرهای منفی نشان می دهیم. درخشندگی ظاهری سیاره ها ودیگر اجرام آسمانی هم با قدر بیان می شود. مشتری در بیشترین درخشندگی از قدر حدود 2- و زهره از قدر حدود 4- دیده می شوند. قدر خورشید، که پر نورترین جسم در آسمان است، 26/7- است.
مقیاس قدر بر پایه ی نور ظاهری ای که از ستاره ها می بینیم، استوار است. اما نکته ی جالب توجه این است که واکنش چشم ما نسبت به شدت نوری که وارد چشم ما می شود، خطی نیست! یعنی اگر شدت نور جسمی 2برابر دیگری باشد، تفاوت درخشندگی این دو جسم در چشم ما کمتر از 2 به نظر می رسد.
از نظر چشم انسان، ستاره های قدر اول 5 بار پُر نورتر از ستاره های قدر ششم هستند، اما اگر از ابزارهای نورسنج استفاده کنیم متوجه می شویم که در واقع ستاره های قدر اول، 100 بار پر نورتر از ستاره های قدر ششم هستند! یعنی ستاره های قدر اول، حدود 2/51 بار پر نورتر از ستاره های قدر دوم و ستاره های قدر دوم، 2/51 بار پر نورتر از ستاره های قدر سوم هستند. بنابراین ستاره های قدر اول، 2/51×2/51، یعنی حدود 6/3 بار پر نورتر از ستاره های قدر سوم هستند و به همین ترتیب می توانیم حساب کنیم که ستاره های با اختلاف قدر مشخص، در واقع چقدر اختلاف درخشندگی دارند.

در ابتدا قدر همه ی ستاره ها را با قدر ستاره ی قطبی می سنجیدند. در قرن نوزدهم، ستاره های دُبُران و نسر طائر که از قدر اول هستند، به عنوان مبنا انتخاب شدند. سرانجام در سال 1953/1332 دو اخترشناس به نام های جانسون و مورگان قدر تعدادی از ستاره ها را به دقت تعیین کردند. امروزه ستاره ی نسر واقع، یا همان آلفا - شلیاق با قدر صفر، به عنوان مبنا به کاربرده می شود.
همان گونه که با نگاه کردن از دور به چراغ های شهر نمی توانیم بگوییم که واقعاً کدام پرنورتر است، با مقایسه ی قدر ظاهری ستاره ها نیز نمی توانیم بفهمیم که واقعاً کدام پر نورتر است. هنگامی که به ستاره های آسمان نگاه می کنیم، می بینیم که ستاره ی شباهنگ از نظر ظاهری پر نورترین ستاره ی آسمان است و در ظاهر، نسر واقع پر نورتر از ستاره ی رِدف، در صورت فلکی دجاجه به نظر می رسد، اما در واقع رِدف صدها برابر پر نورتر از نسر واقع است، اما چون بسیار دورتر است، در ظاهر کم سوتر به نظر می رسد. برای این که بتوانیم درخشندگی واقعی ستاره ها را با هم مقایسه کنیم، باید از فاصله ی یکسانی به آن ها نگاه کنیم. اخترشناسان برای این کار به طور قراردادی فاصله ی 10 پارسکی (32 سال نوری) را انتخاب کرده اند. اگربتوانیم همه ی ستاره ها را در فلاصله ی استاندارد 32 سال نوری قرار بدهیم، درخشندگی ای که از ستاره ها می بینیم، قدر مطلق نام دارد.
با مقایسه ی قدر مطلق ستاره ها می توانیم تشخیص بدهیم که کدام ستاره واقعاً پر نورتر است.
خورشید که پرنورترین جسم آسمانی است و حیات همه ی موجودات زنده ی زمین به آن وابسته است، اگر در فاصله ی 10 پارسکی قرار بگیرد از قدر 4/86 دیده خواهد شد، در حالی که قدر مطلق رِدف 7- است. یعنی خورشید ما در مقایسه با دیگر ستاره ها چندان هم ستاره ی پر نورتر و مهمی به حساب نمی آید.
از مقایسه ی قدر ظاهری و قدر مطلق ستاره ها می توان به فاصله ی ستاره ها پی برد. اگر فاصله ی ستاره ای دو برابر شود، شدت نور دریافتی (درخشندگی ستاره) یک چهارم و با سه برابر شدن فاصله، نور دریافتی، یک نهم می شود. هر چه درخشندگی ظاهری کمتر شود، قدر ظاهری هم کمتر می شود. ستاره هایی که در فاصله ی 10 پارسکی قرار دارند، قدر مطلق و ظاهری آن ها با هم برابر است. ستاره هایی که فاصله ی واقعی آن ها از 10 پارسک بیشتر است، قدر مطلق شان کمتر از قدر ظاهری شان است و ستاره هایی که فاصله ی واقعی شان از 10 پارسک کمتر است، قدر مطلق شان بیشتر از قدر ظاهری شان است.
شاید تشخیص و مقایسه ی قدر ظاهری ستاره ها در ابتدا کار مشکلی به نظر برسد، اما با استفاده از جدول هایی که قدر ظاهری ستاره های مشهور در آن موجود است، با کمی مقایسه و تمرین می توانید با نگاه کردن به اجرام آسمانی، نور ظاهری آن ها را تخمین بزنید.

منبع: نجوم، شماره 191


منبع:  rasekhoon.net

آیا ادیسون و امثال او بهشتی می‌شوند؟

از نظر جهان بینی اسلام، مطالعه نفس عمل به تنهایی کافی نیست، بلکه عمل، به ضمیمه محرّک و انگیزه آن، ارزش دارد.

از دیدگاه قرآن کریم عمل بدون نیّت رضایت الهی در حقیقت یک کالبد مرده است که در یادداشت پیش رو آیاتی که به این دیدگاه تصریح کرده‌اند از نظر می‌گذرد.


اختراع

«ادیسون» مخترع برق، چه زحمات جانکاهی برای این اختراع پربارش متحمل شد، و شاید جان خود را در این راه نیز از دست داد. آیا او نیز وارد بهشت می‌شود؟

گاهی سوالاتی درباره خلقت و معاد به ذهن انسان می‌رسد که پاسخ آن برای عموم مردم نامشخص و نیاز به متخصصینی دارد تا با تحقیق از منابع دست اول همچون کتاب آسمانی "قرآن" به آن‌ها پاسخ دهند. یکی از این سوالات که ممکن است در ذهن برخی از مردم شکل گرفته باشد درباره این است که "آیا مخترعان و مکتشفان پاداش الهی دارند؟" حضرت آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، جلد 10، صفحه 360 به این سوال پاسخ داده‌اند :

سوال:

با مطالعه تاریخ علوم، اختراعات و اکتشافات می‌بینیم: جمعی از دانشمندان بشر، سالیان دراز زحمات طاقت فرسایی کشیده‌اند، و انواع محرومیت‌ها را تحمل کرده‌اند تا توانسته اند اختراع و اکتشافی کنند که باری از دوش همنوعانشان بردارند.

فی‌المثل «ادیسون» مخترع برق، چه زحمات جانکاهی برای این اختراع پربارش متحمل شد، و شاید جان خود را در این راه نیز از دست داد، اما دنیایی را روشن ساخت، کارخانه‌ها را به حرکت درآورد، و برکت اختراعش، چاه‌های عمیق درختان سر سبز، مزارع آباد به وجود آمد، و خلاصه چهره دنیا دگرگون شد.

عمل بدون نیّت در حقیقت، یک کالبد مرده است که ارتباطی با دل و روح فاعل پیدا نمی‌کند و نتیجه‌ای نمی‌بخشد. رابطه اعمالی که در خارج انجام می‌دهیم با کمال نفس به وسیله نیّت و انگیزه‌ای برقرار می‌شود که از سوی نفس به آن کار تعلق خواهد گرفت، بنابراین، اگر در عملی، نیّت نباشد یا نیّت صحیحی نباشد، آن عمل موجب کمالی برای نفس نخواهد بود

چگونه می‌توان باور کرد، او یا اشخاص دیگری همچون «پاستور» که با کشف میکروب، میلیون‌ها انسان را از خطر مرگ رهائی بخشید و ده‌ها مانند او همه به قعر جهنم فرستاده شوند، به حکم اینکه فرضاً ایمان نداشتند، ولی افرادی که در عمرشان هیچ کار چشم گیری در راه خدمت به انسان‌ها انجام نداده‌اند جایشان در دل بهشت باشد؟

پاسخ:

از نظر جهان بینی اسلام، مطالعه نفس عمل به تنهایی کافی نیست، بلکه عمل، به ضمیمه محرّک و انگیزه آن، ارزش دارد.

از دیدگاه قرآن کریم عمل بدون نیّت رضایت الهی در حقیقت یک کالبد مرده است که در یادداشت پیش رو آیاتی که به این دیدگاه تصریح کرده‌اند از نظر می‌گذرد.

تأثیری که نیّتِ انسان روی کار و کار از مسیر نیّت در تکامل نفس و رسیدن انسان به سعادت ابدی دارد، یک تأثیر حقیقی و تکوینی است، نه قراردادی.

 

عمل بدون نیت ؛ کالبدی مرده است !

عمل بدون نیّت در حقیقت، یک کالبد مرده است که ارتباطی با دل و روح فاعل پیدا نمی‌کند و نتیجه‌ای نمی‌بخشد.

رابطه اعمالی که در خارج انجام می‌دهیم با کمال نفس به وسیله نیّت و انگیزه‌ای برقرار می‌شود که از سوی نفس به آن کار تعلق خواهد گرفت، بنابراین، اگر در عملی، نیّت نباشد یا نیّت صحیحی نباشد، آن عمل موجب کمالی برای نفس نخواهد بود.

روایات بسیاری هم به این مضمون وارد شده که ارزش کار هر کس به نیّت اوست. بنابراین نتیجه می‌گیریم نیّت ارزش بخش، نیّتی است که با خدا ارتباط پیدا کند

اساسی‌ترین منشأ برای ارزش دهی به کارها چیست ؟

ذکر این موارد کافی است برای آنکه این حقیقت را دریابیم که در فلسفه اخلاق اسلامی، اساسی‌ترین منشأ ارزش کار نیّت خواهد بود و این از مسائل مهمی است که در قرآن روی آن خیلی تأکید می‌شود. روایات نیز در این زمینه فراوان است از آن جمله روایتی است که شیعه و سنی از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده‌اند که فرمود: «اِنَّما الاَْعْمالُ بِالنّیّاتِ وَلِکُلِّ امْرِء ما نَوی؛ محققاً (ارزش) کارها به نیّت‌هاست و فقط برای انسان آنچه نیّت کرده است می‌ماند».

روایات بسیاری هم به این مضمون وارد شده که ارزش کار هر کس به نیّت اوست. بنابراین نتیجه می‌گیریم نیّت ارزش بخش، نیّتی است که با خدا ارتباط پیدا کند.

بسیار دیده شده کسانی بیمارستان یا مدرسه یا بنای خیری می‌سازند و تظاهر به این هم دارند که هدفشان صددرصد خدمت رسانی است به جامعه‌ای که به آن مدیونند، در حالی که زیر این پوشش، مطلب دیگری نهفته شده است و آن حفظ مقام و یا مال و ثروت یا جلب توجه عوام، و تحکیم منافع مادی خود، یا حتی دست زدن به خیانت هائی دور از چشم دیگران است!

ولی به عکس، ممکن است کسی کار کوچکی انجام دهد، با اخلاص تمام و انگیزه‌های صددرصد انسانی و روحانی.

اکنون، باید پرونده این مردان بزرگ را هم از نظر عمل، هم از نظر انگیزه و محرّک مورد بررسی قرار داد، و مسلّماً از چند صورت خارج نیست:

الف: گاهی هدف اصلی از اختراع، صرفاً یک عمل تخریبی است (همانند کشف انرژی اتمی که نخستین بار به منظور ساختن بمب‌های اتمی صورت گرفت)، سپس در کنار آن منافعی برای نوع انسان نیز به وجود آمده که هدف واقعی مخترع یا مکتشف نبوده و یا در درجه دوم قرار داشته است، تکلیف این دسته از مخترعان کاملاً روشن است.

همین اندازه می‌توان گفت: «خداوند اجر چنین نیکوکارانی را ضایع نمی‌کند» «البته اگر آن‌ها در رابطه با عدم پذیرش ایمان مصداق جاهل قاصر باشند، مسأله بسیار روشن‌تر است

ب: گاهی مخترع یا مکتشف ، هدفش بهره گیری مادّی، و یا اسم و آوازه و شهرت است و در حقیقت، حکم تاجری دارد که برای درآمد بیشتر تأسیسات عام‌المنفعه ای به وجود می‌آورد، و برای گروهی ایجاد کار و برای مملکتی محصولاتی به ارمغان می‌آورد، بی آنکه هدفی جز تحصیل درآمد داشته باشد، و اگر کار دیگری درآمد بیشتری داشت به سراغ او می‌رفت.

البته چنین تجارت یا تولیدی اگر طبق موازین شرعی باشد، کار خلاف و حرامی نیست، ولی عمل فوق‌العاده مقدسی محسوب نمی‌شود.

و از این گونه مخترعان و مکتشفان در طول تاریخ کم نبوده اند و نشانه این طرز تفکر همان است که اگر ببینند آن درآمد یا بیشتر از آن از طرقی که مضرّ به حال جامعه است تأمین می‌شود (مثلاً در صنعت دارو سازی بیست درصد سود می‌برند و در هروئین سازی پنجاه در صد) این دسته خاص، دومی را ترجیح می‌دهند.

تکلیف این گروه نیز روشن است، آن‌ها هیچ گونه طلبی نه از خدا دارند و نه از همنوعان خویش و پاداش آن‌ها همان سود و شهرتی است که می‌خواستند و به آن رسیده‌اند.

ج: گروه سومی هستند که مسلّماً انگیزه‌های انسانی دارند و یا اگر معتقد به خدا باشند، انگیزه‌های الهی، و گاهی سالیان دراز از عمر خود را در گوشه لابراتوارها با نهایت فلاکت و محرومیت به سر می‌برند، به امید اینکه خدمتی به نوع خود کنند، و ارمغانی به جهان انسانیت، تقدیم دارند، زنجیری از پای دردمندی بگشایند و گرد و غباری از چهره رنجیده‌ای بیفشانند.

این گونه افراد اگر ایمان داشته باشند و محرّک الهی که بحثی در آن نیست و اگر نداشته باشند اما محرّکشان انسانی و مردمی باشد بدون شک پاداش مناسبی از خداوند دریافت خواهند داشت، این پاداش ممکن است در دنیا باشد، و ممکن است در جهان دیگر، مسلّماً خداوند عالم و عادل آن‌ها را محروم نمی‌کند، اما چگونه و چطور؟ جزئیاتش بر ما روشن نیست،

همین اندازه می‌توان گفت: «خداوند اجر چنین نیکوکارانی را ضایع نمی‌کند» «البته اگر آن‌ها در رابطه با عدم پذیرش ایمان مصداق جاهل قاصر باشند، مسأله بسیار روشن‌تر است.»

دلیل این مسأله، علاوه بر حکم عقل، اشاراتی است که در آیات و یا روایات آمده است.

ما هیچ دلیلی نداریم که جمله «انَّ الّلهَ لایُضِیعُ أجْرَ الْمُحْسِنِیْنَ» شامل این گونه اشخاص نشود; زیرا «محسنین» در قرآن فقط به مؤمنان اطلاق نشده است، لذا می‌بینیم برادران «یوسف»(ع)هنگامی که نزد او آمدند، بی آنکه او را بشناسند و در حالی که او را «عزیز مصر» می‌پنداشتند، به او گفتند:«ما تو را از نیکوکاران می‌دانیم».

اجر

از این گذشته آیه:«پس کسی که به اندازه سنگینی ذره‌ای کار خیر انجام داده آن را می‌بیند و هر کس به اندازه سنگینی ذره‌ای کار بد کرده آن را می‌بیند»: به وضوح شامل این‌گونه اشخاص می‌شود.

در حدیثی از امام موسی کاظم(ع)می‌خوانیم: «در بنی اسرائیل مرد با ایمانی بود که همسایه کافری داشت، مرد بی ایمان، نسبت به همسایه با ایمان خود، نیک رفتاری می‌کرد، وقتی از دنیا رفت، خدا برای او خانه‌ای بنا کرد که مانع از گرمای آتش شود... و به او گفته شد: این به سبب نیک رفتاریت نسبت به همسایه مؤمنت می‌باشد».

در حدیث دیگری از امام صادق(ع) می‌خوانیم: گروهی از یمن برای بحث و جدال خدمت پیامبر(ص)آمدند و در میان آن‌ها مردی بود که از همه بیشتر سخن می‌گفت و خشونت و لجاجت خاصی در برابر پیامبر(ص)می‌نمود، پیامبر(ص) آن چنان عصبانی شد که آثارش در چهره مبارکش کاملاً آشکار گردید، در این هنگام جبرئیل آمد، و پیام الهی را این چنین به پیامبر(ص)ابلاغ کرد: خداوند می‌فرماید: این مردی است سخاوتمند. پیامبر(ص)با شنیدن این سخن خشمش فرو نشست. رو به سوی او کرد فرمود، پروردگار با من چنین پیامی داده است و اگر به خاطر آن نبود آن چنان بر تو سخت می‌گرفتم که عبرت دیگران گردی!

آن مرد پرسید: آیا پروردگارت سخاوت را دوست دارد؟

فرمود: بلی! عرض کرد: من شهادت می‌دهم که معبودی جز «الّله» نیست، و تو رسول و فرستاده او هستی، و به همان خدایی که تو را مبعوث کرده، سوگند که تاکنون هیچ کس را از نزد خود محروم برنگردانده‌ام.

 

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان


منابع :

سایت خبر آنلاین

سایت ایکنا

معرفی علم هیدرولیک





مایعات تقریباً تراکم ناپذیر هستند. این ویژگی سبب شده است که از مایعات به عنوان وسیله مناسبی برای تبدیل و انتقال کار استفاده شود. بنابراین می‌توان از آنها برای طراحی ماشینهایی که در عین سادگی، با نیروی محرک خیلی کم بتواند نیروی مقاوم فوق العاده زیادی را جابجا نماید، استفاده نمود. به این ویژگی و همچنین دانش مطالعه این ویژگی هیدرولیک گفته می‌شود.
امروزه در بسیاری از فرآیندهای صنعتی ، انتقال قدرت آن هم به صورت کم هزینه و با دقت زیاد مورد نظر است در همین راستا بکارگیری سیال تحت فشار در انتقال و کنترل قدرت در تمام شاخه‌های صنعت رو به گسترش است. استفاده از قدرت سیال به دو شاخه مهم هیدرولیک و نیوماتیک ( که جدیدتر است ) تقسیم می‌شود .
از نیوماتیک در مواردی که نیروهای نسبتاً پایین (حدود یک تن) و سرعت های حرکتی بالا مورد نیاز باشد (مانند سیستم‌هایی که در قسمت‌های محرک رباتها بکار می‌روند) استفاده می‌کنند در صورتیکه کاربردهای سیستم‌های هیدرولیک عمدتاً در مواردی است که قدرتهای بالا و سرعت های کنترل شده دقیق مورد نظر باشد(مانند جک های هیدرولیک ، ترمز و فرمان هیدرولیک و...). حال این سوال پیش می‌آید که مزایای یک سیستم هیدرولیک یا نیوماتیک نسبت به سایر سیستم‌های مکانیکی یا الکتریکی چیست؟در جواب می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) طراحی ساده
۲) قابلیت افزایش نیرو
۳) سادگی و دقت کنترل
۴) انعطاف پذیری
۵) راندمان بالا
۶) اطمینان در سیستم های هیدرولیک و نیوماتیک نسبت به سایر سیستم‌های مکانیکی قطعات محرک کمتری وجود دارد و می‌توان در هر نقطه به حرکتهای خطی یا دورانی با قدرت بالا و کنترل مناسب دست یافت ، چون انتقال قدرت توسط جریان سیال پر فشار در خطوط انتقال (لوله‌ها و شیلنگ ها) صورت می‌گیرد ولی در سیستم‌های مکانیکی دیگر برای انتقال قدرت از اجزایی مانند بادامک ، چرخ دنده ، گاردان ، اهرم ، کلاچ و... استفاده می‌کنند.
در این سیستم‌ها می‌توان با اعمال نیروی کم به نیروی بالا و دقیق دست یافت همچنین می‌توان نیرو های بزرگ خروجی را با اعمال نیروی کمی (مانند بازو بسته کردن شیرها و ...) کنترل نمود. استفاده از شیلنگ های انعطاف پذیر ، سیستم های هیدرولیک و نیوماتیک را به سیستم‌های انعطاف پذیری تبدیل می‌کند که در آنها از محدودیتهای مکانی که برای نصب سیستم‌های دیگر به چشم می‌خورد خبری نیست. سیستم های هیدرولیک و نیوماتیک به خاطر اصطکاک کم و هزینه پایین از راندمان بالایی برخوردار هستند همچنین با استفاده از شیرهای اطمینان و سوئیچهای فشاری و حرارتی می‌توان سیستمی مقاوم در برابر بارهای ناگهانی ، حرارت یا فشار بیش از حد ساخت که نشان از اطمینان بالای این سیستم‌ها دارد. اکنون که به مزایای سیستم های هیدرولیک و نیوماتیک پی بردیم به توضیح ساده‌ای در مورد طرز کار این سیستم‌ها خواهیم پرداخت. برای انتقال قدرت به یک سیال تحت فشار (تراکم پذیر یا تراکم ناپذیر) احتیاج داریم که توسط پمپ های هیدرولیک می‌توان نیروی مکانیکی را تبدیل به قدرت سیال تحت فشار نمود. مرحله بعد انتقال نیرو به نقطه دلخواه است که این وظیفه را لوله ها، شیلنگ ها و بست ها به عهده می‌گیرند . بعد از کنترل فشار و تعیین جهت جریان توسط شیرها سیال تحت فشار به سمت عملگرها (سیلندرها یا موتور های هیدرولیک ) هدایت می‌شوند تا قدرت سیال به نیروی مکانیکی مورد نیاز(به صورت خطی یا دورانی ) تبدیل شود. اساس کار تمام سیستم های هیدرولیکی و نیوماتیکی بر قانون پاسکال استوار است.

● قانون پاسکال:
 

۱) فشار سرتاسر سیال در حال سکون یکسان است .(با صرف نظر از وزن سیال)
۲) در هر لحظه فشار استاتیکی در تمام جهات یکسان است.
۳) فشار سیال در تماس با سطوح بصورت عمودی وارد می‌گردد.
کار سیستم‌های نیوماتیک مشابه سیستم های هیدرولیک است فقط در آن به جای سیال تراکم ناپذیر مانند روغن از سیال تراکم پذیر مانند هوا استفاده می‌کنند . در سیستم‌های نیوماتیک برای دست یافتن به یک سیال پرفشار ، هوا را توسط یک کمپرسور فشرده کرده تا به فشار دلخواه برسد سپس آنرا در یک مخزن ذخیره می‌کنند، البته دمای هوا پس از فشرده شدن بشدت بالا می‌رود که می‌تواند به قطعات سیستم آسیب برساند لذا هوای فشرده قبل از هدایت به خطوط انتقال قدرت باید خنک شود. به دلیل وجود بخار آب در هوای فشرده و پدیده میعان در فرایند خنک سازی باید از یک واحد بهینه سازی برای خشک کردن هوای پر فشار استفاده کرد. اکنون بعد از آشنایی مختصر با طرز کار سیستم‌های هیدرولیکی و نیوماتیکی به معرفی اجزای یک سیستم هیدرولیکی و نیوماتیکی می پردازیم.

● اجزای تشکیل دهنده سیستم های هیدرولیکی:
 

۱) مخزن : جهت نگهداری سیال
۲) پمپ : جهت به جریان انداختن سیال در سیستم که توسط الکترو موتور یا موتور های احتراق داخلی به کار انداخته می‌شوند.
۳) شیرها : برای کنترل فشار ، جریان و جهت حرکت سیال
۴) عملگرها : جهت تبدیل انرژی سیال تحت فشار به نیروی مکانیکی مولد کار(سیلندرهای هیدرولیک برای ایجاد حرکت خطی و موتور های هیدرولیک برای ایجاد حرکت دورانی).

● اجزای تشکیل دهنده سیستم های نیوماتیکی:
 

۱) کمپرسور
۲) خنک کننده و خشک کننده هوای تحت فشار
۳) مخزن ذخیره هوای تحت فشار
۴) شیرهای کنترل
۵) عملگرها

● یک مقایسه کلی بین سیستم‌های هیدرولیک و نیوماتیک:
 

۱) در سیستم‌های نیوماتیک از سیال تراکم پذیر مثل هوا و در سیستم‌های هیدرولیک از سیال تراکم ناپذیر مثل روغن استفاده می‌کنند.
۲) در سیستم‌های هیدرولیک روغن علاوه بر انتقال قدرت وظیفه روغن کاری قطعات داخلی سیستم را نیز بر عهده دارد ولی در نیوماتیک علاوه بر روغن کاری قطعات، باید رطوبت موجود در هوا را نیز از بین برد ولی در هر دو سیستم سیال باید عاری از هر گونه گرد و غبار و نا خالصی باشد
۳) فشار در سیستم‌های هیدرولیکی بمراتب بیشتر از فشار در سیستم‌های نیوماتیکی می‌باشد ، حتی در مواقع خاص به ۱۰۰۰ مگا پاسکال هم می‌رسد ، در نتیجه قطعات سیستم‌های هیدرولیکی باید از مقاومت بیشتری برخوردار باشند.
۴) در سرعت های پایین دقت محرک های نیوماتیکی بسیار نامطلوب است در صورتی که دقت محرک های هیدرولیکی در هر سرعتی رضایت بخش است .
۵) در سیستم‌های نیوماتیکی با سیال هوا نیاز به لوله‌های بازگشتی و مخزن نگهداری هوا نمی‌باشد.
۶) سیستم‌های نیوماتیک از بازده کمتری نسبت به سیستم‌های هیدرولیکی برخوردارند.

منبع:  rasekhoon.net