علوم محبوب

غیر قابل درک ترین چیز درباره ی جهان،قابل درک بودن آنست

علوم محبوب

غیر قابل درک ترین چیز درباره ی جهان،قابل درک بودن آنست

نظرات اندیشمندان مغرب زمین درباره قرآن

نگاهی به نظرات ودیدگاه تنی چند از اندیشمندان مغرب زمین که با دیده انصاف و بدور از تعصب به قرآن نگریسته و در آن تفکر و تدبّر نموده اند و زانوى عجز در برابر پیشگاه با عظمت قرآن بر زمین زده اند .باشد که درسى براى مسلمانان بی توجه به قرآن باشد.


1 ـ «فیلیپ.ک.حِتّى» دانشمند معاصر و استاد دانشگاه پرینستون آمریکا که در باره تاریخ عرب تحقیقات ارزندهاى کرده و چندین کتاب در این زمینه نوشته است، در یکى از کتب خود به نام «تاریخ عرب» مىنویسد:قرآن از تمام معجزات بزرگتر است و اگر سراسر اهل عالم جمع بشوند بىتردید از آوردن مثل آن عاجز خواهند بود.


2 ـ «دکتر گرینیه» فرانسوى:من آیات قرآن را که به علوم پزشکى و بهداشتى و طبیعى ارتباط داشت دنبال کردم و از کودکى آنها را فراگرفتم و کاملاً به آن آگاه بودم.بنابراین دریافتم که این آیات از هر نظر با معارف و علوم جهانى منطبق است...هر کس دست اندرکار هنر یا علم باشد و آیات قرآن را با هنر و علمى که آموخته است مقایسه کند به همان صورت که من مقایسه کردم بدون تردید به اسلام خواهد گروید، البته اگر صاحب عقلى سلیم و بى غرض باشد.


3 ـ «ناپلئون بناپارت» گوید:قرآن به تنهایى عهدهدار سعادت بشر است.


4 ـ «ارنست رنان» فرانسوى:در کتابخانه شخصى من هزاران جلد کتاب سیاسى، اجتماعى، ادبى و غیره وجود دارد که همه آنها را بیشتر از یک بار مطالعه نکردهام و چه بسا کتابهایى که فقط زینت کتابخانه من مىباشند ولى یک جلد کتاب است که همیشه مونس من است و هر وقت خسته مىشوم و مىخواهم درهایى از معانى و کمال بر روى من باز شود آن را مطالعه مىکنم و از مطالعه زیاد آن خسته و ملول نمىشوم.

این کتاب، قرآن کتاب آسمانى مسلمین است.


5 ـ «هربرت جرج ونو» نویسنده انگلیسى، وقتى یکى از مجلههاى اروپا عقیده و رأى او را درباره بزرگترین کتابى که از آغاز تاریخ بشر تاکنون بیشتر از سایر کتب در دنیا تأثیر گذارد و مهمتر از همه به شمار آمده است، پرسید او در جواب نام چند کتاب را برد و در پایان آن چنین نگاشت:امّا کتاب چهارم که مهمترین کتاب دنیاست قرآن است، زیرا تأثیرى که این کتاب آسمانى در دنیا بر جاى نهاده نظیر آن را هیچ کتابى نداشته است.


6 ـ «تنورد» خاورشناس آلمانى:قرآن با نیروى برهان خود شنونده را مجذوب و شیفته خود مىسازد و قلوب را تسخیر مىکند.همین قرآن بود که ملّت وحشى عرب را معلّم جهانیان کرد.


7 ـ «گوته»، شاعر و نویسنده بزرگ آلمانى (1832 ـ 1749):ما در اوّل، از قرآن رویگردان بودیم، ولى طولى نکشید که این کتاب توجّه ما را به خود جلب نمود و به حیرت در آورد و بالاخره مجبور شدیم اصول و قوائد آن را بزرگ بشماریم و در مطابقت الفاظ آن با معانى بکوشیم.مرام و مقاصد این کتاب بىاندازه قوى و محکم و مبانى آن بلند و از این نظر ما را به اهمیت و علوّ مقام خود بیشتر جذب مىنماید.با این وصف بزودى بزرگترین تأثیر خود را در تمام جهان نموده، نتیجه مهّمى از خود به جا خواهد گذارد.و باز مىگوید: عنقریب است که این کتاب توصیف ناپذیر (قرآن)، عالم را به خود جلب نموده، تأثیر عمیقى در دانش جهان نهد و بالنتیجه جهانمدار گردد.


8 ـ «هـ .ج .ولز» دانشمند و مورخ انگلیسى (1946 ـ 1866):در قرآن بهترین عبارات و عالیترین جملات نازل گردیده و اسلوب فصاحت و بلاغت آن به حدّى زیباست که عقول عقلا را حیران ساخته است.قرآن کتابى است ابدى و جهانى.


9 ـ «ژول لابوم»، خاورشناس و متفکّر فرانسوى در مقدمه فهرست قرآن مىنویسد:قرآن براى همیشه زنده است و هر کس از مردم جهان بهقدر درک و استعداد خود از آن بهرهبرى دارد.


10 ـ «راکستون» اسکاتلندى:سالیان درازى در جستجوى حقیقت بودم تا اینکه حقیقت را در اسلام یافتم.پس قرآن مقدس را دیدم و شروع به خواندن آن کردم.او بود که تمام سئوالات مرا جواب گفت.قرآن اُبهت وترس در انسان الهام مىکند و با این حال ثابت مىنماید که هر چه مىفرماید راست است.


11 ـ «مرى گیلورد دومن»، دانشمند خاورشناس اروپایى:قسمتى از جنبه اعجاز قرآن مربوط به سبک و اسلوب انتشار آن مىباشد.این سبک و اسلوب به قدرى کامل و عظیم و باشکوه است که در حقیقت نه جن و نه انس توانایى برآوردن مثل آن را ندارند و نمىتوانند کوچکترین سورهاى نظیر و شبیه آن بیاورند.


12 ـ «هربرت جورج ونو» نویسنده انگلیسى:قرآن کتاب علمى، دینى، اجتماعى، تهذیبى، اخلاقى و تاریخى است.مقررات و قوانین و احکام آن با احوال و قوانین و مقررات دنیاى امروزى هماهنگ و براى همیشه کتاب پیروى و عمل است.هر کس بخواهد دینى اختیار کند که سیر آن با تمدن بشر پیشرفت داشته باشد باید اسلام را اختیار کند.و اگر بخواهد معنى این دین را بیابد باید به قرآن مراجعه کند.


13 ـ جمعى از دانشمندان حقوقدان و اهل نظر که در «لاهاى» (پایتخت هلند) به منظور شرکت در کنفرانس جهانى ادیان گرد آمده بودند، پس از تحقیق و بررسیهاى لازم درباره حقوق و قوانین اسلام چنین اظهار نظر کردند که:آیین اسلام و قوانین مندرج در قرآن به موجب برخوردارى از عناصر کافى پیوسته با احتیاجات زمانى و ایدئولوژیهاى اجتماعى در حال تطور است و همیشه جوابگوى مسائل و مقتضیات زمان خواهد بود.


14 ـ «ناپلئون بنا پارت»:امیدوارم آن زمان چندان دور نباشد که من بتوانم همه مردمان خردمند و تحصیلکرده را از تمام دنیا به هم گرد آورم تا یک رژیم یکنواخت برقرار کنیم که مبنى بر تعلیمات قرآن مجید باشد زیرا فقط این تعلیمات است که درست و صحیح است و بشریّت را به سوى خوشبختى سوق مىدهد.


15 ـ بانو «واگلیرى» دانشمند ایتالیایى و پرفسور ادبیات عرب و استاد تاریخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل ایتالیا:با اینکه قرآن در سراسر جهان اسلام بارها خوانده مىشود، خواندن آن با این همه تکرار در پیروانش ایجاد خستگى نمىکند بلکه بعکس در ضمن خواندن مکرر هر روز عزیزتر مىشود.در خواندن یا شنیدن قرآن در ذهن خواننده یا شنونده حسن تعظیم و تکریمى بر مىانگیزد.متن قرآن در طول اعصار و قرون تاریخ نزول آن تا امروز به همان صورت باقى مانده و تا وقتى که خدا بخواهد و تا جهان ادامه داشته باشد باقى خواهد ماند.


16 ـ بانو «مایل انجلو» ایتالیایى:آشنایى من با تعالیم حیاتبخش و معارف درخشان اسلام و قرآن بینش جدید و عمیقى در من به وجود آورد و طرز فکرم را درباره جهان آفرینش و فلسفه وجود بکلّى دگرگون ساخت و احساس کردم تعلیمات اسلام بر خلاف تعالیم مسیحیت، انسان را موجودى شریف و با شخصیت مىشناسد نه موجودى کثیف و ذاتاً آلوده...در این کتاب دستور زندگى و نحوه بهرهبردارى از لذایذ این دنیا و حمایت آن، به طرزى جالب و خردمندانه بیان شده است.


17 ـ دکتر «گوستاولوبون» فرانسوى (1931 ـ 1841):قرآن که کتاب آسمانى مسلمین است تنها منحصر به تعالیم و دستورهاى مذهبى نیست و بلکه دستورهاى سیاسى و اجتماعى مسلمانان نیز در آن درج است.تعلیمات اخلاقى قرآن به مراتب بالاتر از تعلیمات اخلاقى انجیل است.


18 ـ «فونس ایتین دینیه» مستشرق فرانسوى (1929ـ1861):اسلام قوانین طبیعت را آنچنان تنظیم مىکند که هر کدام از آن قوانین به طبیعت بشر القا گردد بىشک آن را با کمال میل مىپذیرد و بر پایه همین اصل اگر از قرآن تعبیر به راهنما شده است تعبیرى صحیح و بجاست زیرا قرآن بشر را به بهترین روش زندگى رهبرى مىکند و او را به نیکوترین هدفها دعوت مىنماید.


19 ـ «لسیبون» دانشمند فرانسوى:در عظمت و جلال قرآن همین بس که گذشت چهارده قرن از نزول آن نتوانسته کوچکترین خللى در آن ایجاد کند.اسلوب بیان و کلمات قرآن چنان تازه و شیرین است که گویى دیروز پیدا شده است.


20 ـ «آلوارو ماچوردوم کومینز»، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و محقق اسپانیایى:عدهاى از من خواستند بعضى از سورههاى قرآن را برایشان ترجمه کنم، من هم سوره کوتاهى را انتخاب کردم که از یگانگى خداوند مىگوید، سوره توحید را.این سوره و موسیقى آن آنچنان زیبا بود که براى منِ شاعر بسیار مهم بود.همچنین سوره فاتحه الکتاب را که درباره جهانى بودن خداوند است ترجمه کردم.به این ترتیب بود که جهانى بودن و یگانگى خداوند مرا به این نتیجه رساند که این دین مردمىترین و منطقىترین دین براى از بین بردن ناآرامیها و مشکلات جوانان امروزى است.


21 ـ «ژول لابوم» فرانسوى در کتاب تفصیل الآیات:دانش جهانیان از سوى مسلمانان به دست آمده و مسلمین علوم را از قرآن که دریاى دانش است گرفتند و نهرها از آن براى بشریت در جهان جارى ساختند.


22 ـ «ولیز» (از بزرگترین نویسندگان انگلیسى):هر دینى که با مدنیت و تمدن در هر دوره و زمان سیر نکند، آن را بى پروا به دیوار بزنید.براى آنکه دینى که پهلوبهپهلو با تمدن سیر نکند براى پیروان خود، لهو و شر و اباطیل است و آنها را به سوى تباهى مىکشاند و دین حقى که با تمدن همگام است، اسلام است و هر کس بخواهد این معنى را دریابد به قرآن و محتواى آن از لحاظ علم و قانون و نظام اجتماعى مراجعه کند.پس (قرآن) کتاب دینى و علمى اجتماعى و اخلاقى و تاریخى است...و اگر کسى به من بگوید که اسلام را تعریف کن، مىگویم اسلام یعنى تمدن واقعى بشر.


23 ـ «رود ویل» نویسنده انگلیسى:اروپا باید فراموش نکند که مدیون قرآن محمدى(صلى الله علیه وآله) است; زیرا قرآن بود که آفتاب علم رادر اروپا طلوع داد.


24 ـ «گوته» شاعر و نویسنده بزرگ آلمانى (1832 ـ 1779):قرآن اثرى است که خواننده در ابتداى امر به موجب سنگینى عبارات آن رمیده مىشود و سپس مفتون جاذبه آن و بالاخره بىاختیار مجذوب زیباییهاى بىپایان آن میگردد.


25 ـ «لادین کوبولد» انگلیسى در کتاب به سوى خدا:براستى قرآن را زیبایى خیره کننده است که زبان از تقریر و خامه از تحریر آن عاجز است.زیبایى، گیرایى، شیرینى و نظم صحیح که تأثیر آن را هیچ کتابى ندارد.این کتاب از بسیار خواندن کهنه نمىشود و کلمات با وزن صحیح دارد ولى در آن سجع وزنى پیدا نیست.شیرینتر از شعر است و این اعجاز فقط از آنِ قرآن است.


26 ـ «توماس کارلایل» دانشمند معروف و مورخ مشهور اسکاتلندى درباره قرآن:اگر یک بار به این کتاب مقدس نظر افکنیم حقایق برجسته و خصایص اسرار وجود طورى در مضامین جوهرى آن پرورش یافته که عظمت و حقیقت قرآن بخوبى از آنها نمایان مىشود، و این خود مزیت بزرگى است که فقط به قرآن اختصاص یافته و در هیچ کتاب علمى و سیاسى و اقتصادى دیگر دیده نمىشود.بلى خواندن بعضى از کتابها تأثیر عمیقى در ذهن انسان مىگذارد ولى هرگز با تأثیر قرآن در خور مقایسه نیست.


27 ـ بانو «ستان رانى تنس» هلندى:محتواى این کتاب آسمانى کاملاً با خِرَدْ و فطرت بشرى مطابقت دارد و از مطالب زننده و خلاف عقل بکلّى پاک است.قرآن درباره زنان داورى عادلانهاى دارد و برخلاف برخى از مرامها و ادیان که جنس زن را تا به سر حد بردگى تنزل دادهاند و ارزشى براى او قائل نیستند، وى را از مزایا و حقوق انسانى برخوردار ساخته و مقام شامخى براى او منظور داشته است.


28 ـ دکتر «ماردیس» به دستور وزارت خارجه و وزارت فرهنگ فرانسه 63 سوره از قرآن را در مدت نُهْ سال با رنج و زحمت متوالى به زبان فرانسه ترجمه کرد که در سال 1926 منتشر شد.وى در مقدمهاش مىنویسد:سبک قرآن بىگمان سبک کلام خداوند است، زیرا این سبک که مشتمل بر کنه وجودى است که از آن صادر شده، محال است که جز سبک و روش خداوندى باشد...از کارهاى بیهوده و کوششهاى بىنتیجه است که انسان در صدد باشد تأثیر فوقالعاده این نثر بىمانند را به زبان دیگر ادا کند، مخصوصاً به فرانسه که دامنهاش بسیار محدود است.


29 ـ بانو «واگلیرى» دانشمند ایتالیایى:کتاب آسمانى اسلام نمونهاى از اعجاز است.قرآن کتابى است که نمىتوان از آن تقلید کرد.نمونه سبک و اسلوب قرآن در ادبیات عرب سابقه ندارد.تأثیرى که سبک قرآن در روح انسان ایجاد مىکند ناشى از امتیازات و برتریهاى آن مىباشد.چطور ممکن است این قرآن کار محمد(صلى الله علیه وآله) باشد و حال آنکه معتقدیم محمد(صلى الله علیه وآله) یک مرد عرب و درس نخوانده بود.ما در این قرآن ذخایر و اندوختههایى از علوم مىبینیم که مافوق استعداد و ظرفیت باهوشترین و متفکرترین اشخاص است.و...قویترین سیاست باید در مقابل قرآن زانوى ناتوانى به زمین بزنند.


30 ـ «سر ویلیام» مورخ انگلیسى (1905 ـ 1819):قرآن کتابى است آکنده از دلایل سرشار منطقى.ومسائل بىشمار علمى آن بلندترین گفتار با براهین کامل قطعى درباره وجود خداوند راهنمایى بر عظمت آفریننده بىهمتا با ما سخن آغاز مىکند.قوانین قضائى و حقوقى، دستورهاى حیاتى و زندگى، مقررّات مذهبى و دینى طورى در آن با عبارات روان تنظیم شده که خواننده را تحت تأثیر سحرآورى قرار مىدهد.


31 ـ «رادول» کشیش مسیحى:این حقیقت را باید شناخت که قرآن شایسته بزرگترین مدح و منقبت است.چرا که فکر خداشناسى را به طرزى مناسب و با توجه به قدرت و علم و تقدیر عمومى و وحدت الهى در میان مىنهد.اعتماد و اطمینانى که قرآن به خداوند یکتاى آسمان و زمین تلقین مىنمایند، عمیق و پر حرارت است.در این کتاب اشتیاق اخلاقى عالى و ژرف و خرد و هوشمندى مغزدار وجود دارد و در عمل به اثبات رسانیده که در آن عوامل و عناصرى است که مىتوان ملل قدرتمند و امپراتورى با عظمت را بر پایهاش بنا نهاد.


32 ـ «کلارستون» نخستوزیر متعصب انگلستان قرآن را به مجلس عوام انگلستان برده و گفت:تا این کتاب (قرآن) باشد سیادت انگلستان در ممالک اسلامى محال است.


33 ـ «جان دیون پورت» در کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن مىنویسد:قرآن به اندازهاى از نقایص مبرّا و منزه است که نیازمند کوچکترین تصحیح و اصلاحى نیست، و ممکن است از اوّل تا به آخر آن خوانده شود بدون آنکه انسان کمترین ناراحتى از آن احساس کند.باز مىنویسد: سالیان دراز کشیشان از خدا بىخبر ما را از پى بردن به حقائق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن محمد(صلى الله علیه وآله)دور نگهداشتند، امّا هر قدر که ما قدم در جاده دانش گذارهایم، پردههاى جهل و تعصب نابجا از بین مىرودو بزودى این کتاب توصیفناپذیر عالم را به خود جذب کرده و تأثیر عمیقى در علم جهان کرده و عاقبت محور افکار مردم جهان مىشود.


34 ـ «دینورت» مستشرق:واجب است اعتراف کنیم که علوم طبیعى و فلکى و فلسفه ریاضیات که در اروپا رواج گرفت، عموماً از برکت تعلیمات قرآن است.و مامدیون مسلمانانیم، بلکه اروپا از این جهت شهرى از اسلام است.


35 ـ «نولدکه» دانشمند و خاورشناس مشهور آلمانى و نویسنده کتاب (تاریخ قرآن):قرآن با منطق علمى و روش اطمینان بخش وقانع کنندهاى که دارد دلهاى شنوندگان خود را به سوى خویش توجه داد و آنها را طرف خطاب قرار مىدهد.همواره بر دلهاى کسانى که از دور با آن مخالفت مىورزند تسلط یافته و آنها را به خود مىپیوندد.فضیلت قرآن با داشتن سادگى و بلاغت خاص خود به اوج کمال رسیده است.این کتاب توانست از مردمى وحشى و بىتربیت، ملتى متمدن ایجاد کند که تعلیم و تربیت دنیاى خویش را بر عهده گرفتند.


36 ـ «سدیو» مستشرق فرانسوى (1893 ـ 1817):قرآن مجموعهاى است که از آداب و حِکَم چیزى را فروگذار ننموده است.اساس این کتاب مقدس بر عدل و احسان و حکمت قرار گرفته و جامعه بشرى را به سوى فضایل انسانیت و کمال، راهنمایى مىنماید.معارف درخشان اسلام و احکام قرآن موجب سرشکستگى بلکه کورى چشم عیبجویان و دشمنان اوست.در عظمت این کتاب مقدس و آورنده آن همینقدر کافى است که بگوییم اعراب وحشى و بادیهنشین را با نداشتن هیچگونه امتیاز و داشتن هرگونه رذایل اخلاقى به درجه سعادت بلکه در ردیف معلمین بشریت در آورده است.


37- ـ «پرنس ژاپونى بورگیز» مورخ ایتالیایى:مسلمین همینکه در پیروى قرآن و خواندن آن و عمل به قوانین و احکامش سستى نشان دادند نیروى سعادت و فرشته سیادت نیز با این بىاعتنایى از آنها دور شد و آن همه عزت و قدرت و خرسندى و عظمت از افق حیات آنها رخت بربست و به جایش اهریمن اسارت و بندگى جانشین شد.دشمنان از این فرصت استفاده کردند و بر آنها تاختند و حلقهوار چون میکروبهاى اجتماع آنها را در میان گرفتند و آنها را به روزگار کنونى اسیر و مقید ساختند.آرى این همه بدبختیها و تیره روزیهاى مسلمین از مراعات نکردن قوانین قرآن بوده.در این امر بزرگ هیچ گناهى متوجه اسلام (قرآن) نیست آیا حقیقتاً چه ایرادى را میشود برآیین پاک گرفت!


38 ـ دکتر «موریس» فرانسوى:محققاً قرآن بهترین و برترین کتابى است که قلم صنع و دست هنر ازلى براى بشر ظاهر ساخته است.


39 ـ پرفسور ادبیات عرب و استاد تاریخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل ایتالیا بانو دکتر «لورا واکیسا واگلیرى» رسالهاى به نام پیشرفت سریع تعالیم اسلام نوشته که در قسمتى از آن چنین آمده است:ما در این کتاب (قرآن) گنجینههایى از دانش را مىبینیم که مافوق استعداد و ظرفیت باهوشترین اشخاص و بزرگترین فیلسوفان و قویترین رجال سیاسى است.


40 ـ دانشمند معروف آنتروپولوژى (انسان شناسى)، استاد دانشگاه ایالت پنسلوانیا «کارلتون اس کون» آمریکایى در کتاب خود به نام کاروان مىنویسد:یکى از مزایاى عظیم قرآن بلاغت آن است. قرآن هنگامى که درست تلاوت شود چه شنونده و به لغت عرب آشنایى داشته باشد و آن را بفهمد یا نداشته باشد و آن را نفهمد تأثیر شدیدى در او گذاشته در ذهنش جاگیر مىشود. این مزیت بلاغتى قرآن ترجمه شدنى نیست.


منبع

سیاه چاله ها در قرآن



خداوند در قرآن فرموده اند:

یکی از معجزات علمی که در قرآن آمده است، در مورد سیاه چاله ها می باشد.

خداوند با اشاره به مشخصات خاصی، در آیه زیر به سیاه چاله ها اشاره می کنند.

این مشخصات عبارتند از:

۱) آن ها ستارگانی در حال حرکت هستند.

۲) آن ها پنهان هستند.

۳) آن ها ستارگانی جارو کننده هستند.

اجازه بدهید قبل از اینکه ببینیم اخترفیزیک دان ها در مورد سیاه چاله ها چه می گویند، به آیه زیر از قرآن کریم اشاره کنیم.

خداوند در قرآن فرموده اند:

{ فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ*الْجَوَارِ الْکُنَّس* وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ * وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ}[التکویر:۱۵-۱۹]

به راستی سوگند به اختران بازآینده نمی خورم. ۱۶. آن روندگان نهان شونده. ۱۷. و به شب چون تاریک شود. ۱۸. و به سپیده چون بدمد. ۱۹. که این سخن فرستاده ای است بزرگوار(جبرئیل).

به خوبی امروزه مشخص شده است که ستارگان در طول عمر خود دچار تحول می شوند تا آنکه بمیرند. یکی از انواع مرگ ستارگان، تبدیل شدن به سیاه چاله است.

خداوند در قرآن می فرمایند:

{وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ}[القصص:۸۸]

با خداوند، معبود دیگری را نخوانید. خدایی نیست جز او، هرچیزی نابود می شود مگر ذات او. فرمان مخصوص اوست، به سوی او بازگردانده می شوید.

در طول دوره زندگی ستارگان، آن ها موجودیت خود را تغییر می دهند. این تغییر میلیون ها سال طول می کشد. یکی از آن ها تبدیل شدن به سیاه چاله است که چهره ای ترسناک دارد.

● انواع سیاه چاله ها کدامند؟

دانشمندان سه نوع سیاه چاله را کشف کرده اند:کوچک، متوسط و بزرگ.

۱) نوع کوچک یا کم جرم یا نوع اختری یا کهکشانی

این نوع از سیاه چاله ها از ستارگانی تشکیل می شوندکه جرمشان ۱۰۰برابر جرم خورشید ما است.

وقتی که انرژی چنین ستاره ای تمام می شود، پوسته خارجی خود را پرتاب می کند و هسته خود را که هنوز ۱۵برابر خوررشید ما است را نگه می دارد.

دانشمندان عقیده دارند که کهکشان راه شیری ما دارای ده ها هزار از این سیاه چاله ها است بنابراین به آن سیاه چاله کهکشانی می گویند.

۲) سیاه چاله های متوسط.

۳) سیاه چاله های بسیار سنگین.

در مرکز کهکشان ها قرار دارند. بعضی از دانشمندان عقیده دارند که بیشتر کهکشان ها که کهکشان ما هم جزوی از آن است، دارای سیاه چاله ای در مرکز خود است.

در ستارگان سنگین دو فرایند مهم پیوسته رخ می دهد. یکی جوش هسته ای است( که هیدروژن را از مرکز ستاره به بیرون می فرستد و دیگری جاذبه (که تمامی هیدروژن را به طرفی که آمده بود می کشد). این دو روند یکدیگر را خنثی می کنند تا اینکه هیدروژن ستاره سوخته شود و در این موقع جاذبه غلبه می کند.

وقتی که جاذبه غلبه کرد، ستاره ناپایدار می شود و منفجر می گردد. وقتی که شروع به منفجر شدن کرد، دیگر متوقف نمی شود و ستاره ( و در نهایت اتم هایش) به داخل خود فرو می ریزند و منجر به تشکیل سیاه چاله می شود.( Hewitt ۱۸۶).

این تصویر که به کمک اشعه ایکس گرفته شده است نشان دهنده سیاهچاله ای است که در حال بلعیدن ستاره ای می باشد.

سیاهچاله بسیار سنگین سیاهچاله ای است که جرم آن بین ۱۰۵تا ۱۰۱۰برابر جرم خورشید است. امروزه این عقیده وجود دارد که اگر همه کهکشان ها سیاهچاله ای از این نوع نداشته باشند، تعداد زیادی از آن ها که کهکشان راه شیری نیز جزئی از آن است، در مرکز خود چنین سیاه چاله ای را دارند. این سیاه چاله ها دارای خصوصیات عجیبی هستند که آن ها را از همنوعان خود متمایز می کند.

● چرا سیاهچاله ها سیاه می باشند؟

یک موشک برای آنکه سطح زمین را ترک کند باید سریعتر از ۲۵۰۰۰ مایل در ساعت ( ۷مایل در ثانیه) حرکت کند. به این سرعت، سرعت فرار از زمین می گویند. اگر راکت سرعتی کم تر از این مقدار داشته باشد، توسط جاذبه به زمین بر می گردد. سرعت فرار از یک سیاه چاله بیش از ۱۸۶۰۰۰مایل در ساعت است پس اگر بخواهیم از آن فرار کنیم، باید سرعتی بیش از این مقدار داشته باشیم. سرعت نور ۱۸۶۰۰۰مایل در ساعت است بنابراین نمی تواند از سیاهچاله ها فرار کند پس این سیاهچاله ها به رنگ سیاه هستند.(به عبارت بهتردیده نمی شوند. مترجم)

ستاره شناسان به کمک اشعه ایکس و تلسکوپ های رادیویی توانسته اند سیاه چاله قدیمی را که در اطراف کهکشان راه شیری است کشف کنند. این سیاه چاله که دارای مسیری نامتقارن است در حال بلعیدن ستاره ای می باشد.

اعتقاد بر این است که این سیاه چاله باقی مانده یک ستاره بسیار بزرگ است که میلیاردها سال پیش زندگی می کرده و از خانه خود به بیرون پرتاب شده و سرگردان در حال حرکت می باشد.

بسیاری از ستارگان منظومه شمسی ما در یک صفحه نازکی به نام صفحه کهکشانی هستند. اگرچه خوشه های گردی نیز وجود دارند که هرکدام دارای صدها هزار ستاره قدیمی هستند و به دور مرکز کهکشان در حرکت می باشند و در مسیری می باشند که از صفحه کهکشانی به دور می باشند.

بنابراین زمانی که یک ستاره تمام سوختش به مصرف رسید در خود فرو می ریزد و در نهایت به سیاه چاله ای تبدیل می شود که دارای چگالی بی نهایت و حجم بسیار ناچیز است و میدان مغناطیسی بسیار قوی دارد.

خداوند در قرآن به این حقیقت مرگ ستارگان( که به خاطر پایان سوختشان است اشاره می کنند) در آن جا که می گویند:

{ وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ} آنگه که ستارگان به سیاهی می گرایند.

● آیا تمامی ستارگان به سیاه چاله تبدیل می شوند؟

تمامی ستارگان به سیاه چاله تبدیل نمی شوند. ستاره ای که جرمش کم تر از ۱.۴بار بزرگتر از خورشید باشد، به کوتوله سفید تبدیل می شود. ستاره ای که ۱.۴ تا ۳برابر خورشید جرم داشته باشد تبدیل به ستاره نوترونی می شود. تنها ستارگانی که جرمشان بیش از ۳برابر خورشید باشد به سیاهچاله تبدیل می شوند.

سیاه چاله ها آن قدر جرمشان زیاد است که نور نمی تواند از آن ها عبور کند و چون چیزی سریع تر از نور نمی تواند حرکت کند، هیچ چیز از سیاهچاله نمی تواند بیرون بیاید.

خداوند به این موارد قسم یاد می کنند تا تائید کنند که قرآن از طرف پروردگار نازل شده است. به آیات ۱۵تا ۱۹سوره تکویر که در بالا آمده است نگاهی دوباره بیاندازید.

این نوع تاکید که در این آیات به کار رفته است و خداوند با قسم از آن ها یاد کرده، به خاطر اهمیت سیاهچاله ها است که در واقع ستارگان مرده در حال حرکتی می باشند و نوری از خود تولید نمی کنند و هرچه سرراهشان باشد می بلعند. قرآن مجید از آن ها به "پاک کنندگان" یاد می کند که در تطابق کامل با عملکرد آن ها از لحاظ علمی است.

دانشمندی غیر مسلمان که نام سیاهچاله را برای این پدیده گذاشته است، بسیار مناسب این نام را انتخاب کرده است. اگرچه او هرگز قرآن نخوانده است ولی همان نامی را بر آن ها نهاده که قرآن با آن نام آن ها را خوانده است. این نشان دهنده آن است که قرآن تا چه حدی به حقایق علمی که امروزه کشف می شود نزدیک است. این دانشمند این چنین تاین پدیده را تعریف کرده " آنچنان نیروی جاذبه ای دارند که مانند یک جاروبرقی نامرئی کیهانی هستند و آن چنان مواد اطراف خود را جذب می کنند که حتی نور نیز نمی تواند ازآن بیرون بیاید".

کلمه قرآنی خُنَّسِ در آیه ۱۵سوره تکویر را در عربی می توان به جاروبرقی ترجمه کرد.

زمانی که سیاه چاله ها از لحاظ علمی تعریف شدند، دقت قرآن مجید در تعریف آن ها تنها در سه کلمه بیشتر مشخص می شود.

قرآن سیاه چاله ها را با خصوصیات زیر تعریف می کند:

۱) آن ها در حال حرکت می باشند. (همان گونه که علم می گوید.)

۲) آن ها وقتی شناسایی شدند، دارای حجاب می باشند. همان طور که علم می گوید نور نیز نمی تواند از آن ها عبور کند.

۳) آن ها همه چیز را می بلعند.


منبع: بانک مقالات علمی